به گزارش شهرآرانیوز؛ مغازههای «میدانبار نوغان»، اولش توی خود «نوغان» بودهاند، جایی حوالی میدان طبرسی. شهر که بزرگ و بزرگتر شده، دیگر رفتوآمد وانتبارها در کوچهپسکوچههای نوغان هم سخت شده است. یک وانت، تا باری خالی میکرده یا چند تا گونی پیاز و سیبزمینی و گوجه و خیار بار میزده، کلی ماشین ردیف میشدهاند پشت سرش.
همینها بوده که قرار شده همه بارفروشهای نوغان، جمع کنند و بروند جایی دیگر. کجا؟ میدانبار نادری، اما میدان بار نادری هم، افتاده بوده برِ خیابان شلوغ شهر و خودش هم، دیر یا زود باید جمع میکرده و میرفته. این بوده که ایده ساخت میدان بار در بیرون از شهر، پا گرفته.
جایی که حالا میدان بار نوغان است، پیش از اینها، زمینهای زراعی «دِرِوی» بوده. روستایی کمتر شناختهشده با نام کتابی «درابد». مشهد چندتایی درابد داشته و هنوز هم یکی دو تا دارد. یکیاش همین درابد (احتمالا درابد خرانهدار) و دیگر، «درابد امام»، بالاتر از «روستای گرجی».
در گویش مشهدی، یک قاعده زبانی جالبتوجه وجود دارد؛ آن هم اینکه اسمهایی را که به «اَد» ختم میشود، تبدیل میکند به «اِی» یا «اِه». مثلا «فارمد» که همان «پارمد» باشد (روستایی تاریخی در شمال شرق حاشیه مشهد) بنا براین قاعده میشود «پِرمِی»؛ «چلاقد» (روستایی در جاده امامزاده یحیی) میشود «چلقِی»؛ «ازغد» یا «زِغد» (روستای تاریخی دامنههای بینالود) یا میشود «زغِی» و «اَخلمد» (روستای سرسبز بالاتر از چناران با آبشار معروفش) میشود «اَخلمِه». درآبد هم اینطوری بوده که شده «دِرِبِی» یا همان «دِرِوِی».
اوایل دهه ۵۰ که میدان بار نوغان بنا شده، یک جاده تقریبا مستقیم، از کوچهپسکوچههای نوغان میآمده و با عبور از توتستانهای «بُقرآباد»، از کنار سیلو میگذشته و میرفته تا دروی. بعدها یک جاده خاکی، درست میشود که از ته «محله طلاب»، صاف میآید تا میدان بار؛ آن جاده، حالا همین کمربندی صدمتری است که آن روزها، از ته قبرستان «گلشور»، از زمینهای «مهرآباد» و «گلشهر» میگذشته و با عبور از انتهای خیابان طبرسی میرسیده به میدان بار.
میدان بار نوغان، حالا گوشهای از تاریخ مشهد است؛ بخشی از حافظه جمعی بارفروشها و مشتریهایشان؛ جایی که یکی از سنتیترین دادوستدها، همچنان زنده است با سازوکارها و حتی ساعت کار متفاوتش.